چه شب های بسیاری که دعا میکنیم، بدون هیچ اطمینانی که کسی آن را میشنود
وضربان قلبمان آهنگ امیدوارانه ای می گیرد، که ما به ندرت آن را درک میکنیم
و بعداْ، اگر چه میدانیم دلایل بسیاری برای ترسیدن وجود دارد،
هیچ ترسی را حس نمی کنیم
پیش از این که بدانیم که نیروی آن را داریم، در بلندای کوه ها گام گذاشته ایم
وقتی که ایمان داشته باشی،معجزه هم اتفاق می افتد
گرچه امید ضعیف به نظر میرسد، ولی از بین بردن آن سخت است
چه کسی می داند
وقتی که ایمان داشته باشی چه معجزاتی خواهی دید
وقتی که اغلب دعا های ما اجابت نمی شود، ترس وجودمان را فرا می گیرد
آن وقت امید مانند پرنده ی تابستانی می ماندکه زود کوچ کرده باشد
الان که این جا ایستادم دلم آن قدر پر است که نمی توانم حرفش را بزنم
در جستجوی ایمان هستم و حرف هایی می زنم
که هرگز فکر نمی کردم بزنم
در آخر معجزه خواهی دید ، وقتی که ایمان داشته باشی
بدان! هر وقت که تو بخواهی معجزه نمی شود
و آن وقت است که ترس به دل راه دادن آسان می شود
ولن وقتی که آنقدر ناراحتی که چشمانت جز غم چیز دیگری نمی بیند
و هیچ راه چاره ای نیز نداری، به صدایی آشنا گوش کن
که به تو می گوید عشق خیلی به تو نزدیک است
خواهی دید وقتی که ایمان داشته باشی، فقط ایمان داشته باش.